کافه‌تدریس

مدیریت نوآوری چیست؟

مدیریت نوآوری

مدیریت نوآوری

مدیریت نوآوری به فرایند هدایت و کنترل فعالیت‌های نوآورانه در سازمان‌ها گفته می‌شود. این فرایند ایجاد، توسعه، پیاده‌سازی و تجاری‌سازی ایده‌های جدید، محصولات، خدمات یا فرایندهای کاری را شامل است. همین فرایندها می‌توانند ارزش‌افزوده برای سازمان و مشتریان آن ایجاد کنند. در این مطلب به مدیریت نوآوری پرداخته‌ایم و آن را از جنبه‌های مختلف بررسی کرده‌ایم.

فهرست مطالب پنهان‌کردن فهرست
  1. 1. مدیریت نوآوری چیست؟
  2. 2. تاریخچه مدیریت نوآوری
  3. 3. درجه‌های نوآوری و انواع آن
    1. 3.1. نوآوری‌های تدریجی
    2. 3.2. نوآوری‌های چشمگیر
    3. 3.3. نوآوری‌های بنیادی
  4. 4. مزایای نوآوری برای سازمان‌ها
  5. 5. معایب نوآوری برای سازمان‌ها
  6. 6. عناصر کلیدی مدیریت نوآوری چیست؟
    1. 6.1. شایستگی
    2. 6.2. ساختار
    3. 6.3. فرهنگ
    4. 6.4. استراتژی
  7. 7. مدیریت نوآوری چگونه در سازمان اجرایی می‌شود؟
    1. 7.1. تعریف استراتژی نوآوری
    2. 7.2. ایجاد فرهنگ نوآوری
    3. 7.3. ایجاد فرایندهای ساختاریافته برای مدیریت نوآوری
    4. 7.4. توانمندسازی کارکنان
    5. 7.5. استفاده از فناوری و ابزارهای نوآوری
    6. 7.6. ارزیابی و بهبود مداوم
    7. 7.7. ایجاد ساختار سازمانی مناسب
    8. 7.8. تجاری‌سازی و اجرای ایده‌ها
  8. 8. برای ایجاد نوآوری به چه ابزارهایی نیاز داریم؟
    1. 8.1. ابزارهای مدیریت ایده
    2. 8.2. ابزارهای تحلیل داده و تحقیق بازار
    3. 8.3. ابزارهای تفکر طراحی و توسعه محصول
    4. 8.4. ابزارهای مدیریت پروژه و پیاده‌سازی نوآوری
    5. 8.5. ابزارهای ایده‌پردازی و خلاقیت
    6. 8.6. ابزارهای شبکه‌سازی و همکاری خارجی
    7. 8.7. ابزارهای یادگیری و توسعه مهارت‌ها
    8. 8.8. ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)

مدیریت نوآوری چیست؟

مدیریت نوآوری فرایند هدایت و کنترل فعالیت‌های نوآورانه در سازمان‌هاست. این شاخه از مدیریت چندین جنبه را در بر می‌گیرد:

مدیریت نوآوری نیازمند فرهنگ سازمانی مناسب، منابع کافی و رهبری قوی است تا اطمینان حاصل شود نوآوری‌ها به موفقیت می‌انجامد.

تاریخچه مدیریت نوآوری

در طول زمان تعریف و مفهوم نوآوری تحولات زیادی پیدا کرده است. یک اقتصاددان اتریشی به‌نام جوزف شومپیتر (Joseph Schumpeter) در سال ۱۹۳۰ اهمیت ادراک نوآوری را دریافت. مطالعات او توانست بر رشته اقتصاد تأثیر چشمگیری بگذارد.

شومپیتر در مطالعات خود جنبه های مختلف نوآوری را در نظر گرفته است. اگرچه این مفهوم در ۸۰ سال گذشته توسعه پیدا کرده است، هنوز نیز پژوهشگران از تعریف پنج‌جزئی او از نوآوری استفاده می‌کنند. پنج جنبه این تعریف به‌این صورت است:

همان‌طور که گفتیم، هنوز هم این پنج جنبه از تعریف شومپیتر به‌صورت کلی استفاده می‌شود.

درجه‌های نوآوری و انواع آن

نوآوری‌ها در هر مورد می‌توانند درجه‌های متفاوتی داشته باشند. نکته مهم در اینجا آن است که درجه‌های مختلف نوآوری می‌توانند با هر یک از انواع نوآوری (همچون فرایند، خدمت، محصولات، مدل‌های کسب ‌وکار و غیره) ترکیب شوند و یک سازمان را به یک واحد بسیار رقابتی تبدیل کنند.

گافین و میچل یک دسته‌بندی سه‌بخشی از درجه‌های گوناگون نوآوری ارائه کرده‌اند. دسته‌بندی سه‌بخشی گافین و میچل از این قرار است:

  1. نوآوری های تدریجی (Incremental innovations)
  2. نوآوری های چشمگیر (Breakthrough innovations)
  3. نوآوری های بنیادی (Radical innovations)
درجه نوآوریتبییندرصد سرمایه‌گذاری
نوآوری تدریجیبراساس نیازهای مشتری و سهولت کاربری او در محصولات، خدمات و فرایندهای موجود یا محصولات یا خدمات جدیدی که در بازار فعلی کاربرد دارد بهبودهایی ایجاد می‌شود.
رشد فقط ازطریق کسب سهم بازار امکان‌پذیر است.
۷۰
نوآوری چشمگیرمحصولات و خدمات جدید با ویژگی‌های منحصربه‌فرد را شامل است که به‌نحوی برای مشتریان مزیت ایجاد می‌کنند.
این رویکرد ازطریق گشایش بازارهای جدید و مجاوررشد را برای کسب‌وکار به ارمغان می‌آورد.
این رویکرد زمان زیادی برای رسیدن به سوددهی نیاز دارد.
۲۰
نوآوری بنیادینمحصولات و خدمات را در بازارهایی توسعه می‌دهد که قبلاً رد آن وجود نداشته است.
مدل‌های کسب‌وکار جدیدی که بازارها را متحول می‌کند بسیار سخت و به‌ندرت توسعه پیدا می‌کنند.
۱۰

نوآوری‌های تدریجی

این نوآوری‌ها بهبود در فرایندها، خدمات و محصولات موجود را شامل است. این نوآوری‌ها مشتریان و بازارهای اساسی را هدف قرار می‌دهند و می‌توانند ازطریق کسب سهم بازار، برای شرکت رشد را به ارمغان بیاورند. در جاهایی که مشتری به‌سادگی اولویت‌های خود را بروز می‌دهد پیداکردن فرصت‌های جدید با استفاده از پژوهش‌های بازار سنتی، به‌آسانی، صورت می‌گیرد.

نمونه‌هایی از این‌گونه نوآوری تولید ماشین‌های ظرف‌شویی است که آب و برق کمتری مصرف می‌کنند؛ مثال دیگر، حساب‌های بانکی است که به مشتریان خود اجازه مدیریت حساب را ازطریق موبایل می‌دهد.

نوآوری‌های چشمگیر

این نوع نوآوری‌ها بیانگر محصولات و خدماتی هستند که مبنای آن ایجاد تغییرات جدی است؛ برای مثال، تغییراتی که ازطریق فناوری‌های جدید با پوشش نیازهای ارضانشده مشتری به وقوع می پیوندد نوآوری های چشمگیرند.

این نوآوری‌ها عموماً برای مشتریان کاملاً تازه قلمداد می‌شوند و مقوله‌های جدیدی را خلق می‌کنند. شرکت‌هایی که سعی می‌کنند در محصولات و خدمات خود از نوآوری های چشمگیر بهره مند شوند غالباً بیش از نوآوری های تدریجی دچار چالش‌های جدی می‌شوند.

برای مثال، در این نوع نوآوری‌ها زمان زیادی لازم است تا مشتریان از مزایای خدمات و محصولات جدید آگاه شوند؛ پس شرکت‌ها برای دست‌یابی به سود بیشتر به زمان بیشتری نیاز دارند.

ذکر این نکته اهمیت دارد که نوآوری‌های چشمگیر به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا از بازارهای اساسی خود به‌سمت بازارهای مجاور حرکت کنند و رشد خود را گسترش دهند؛ اضافه‌کردن خدمات پیک موتوری به سرویس‌های تاکسی آنلاین می‌تواند نوآوری چشمگیر تلقی شود؛ یا امکان ساخت پرسش‌نامه‌های آنلاین توسط پژوهشگران مثال دیگری برای این‌گونه نوآوری‌هاست.

نوآوری‌های بنیادی

شدیدترین نوع نوآوری نوآوری‌های بنیادی است. این نوآوری‌ها گاهی به‌عنوان نوآوری های تحولی شناخته می‌شوند که به‌نوعی قواعد بازی را در کسب‌وکارها تغییر می‌دهند. این‌گونه نوآوری‌ها تغییرات عمده‌ای را در کسب‌وکارها ایجاد می‌کنند، حتی محیط رقابتی خود را به‌طور کامل بازتعریف می کنند.

ایده‌های جدیدی همچون سرویس iTunes می‌تواند در زمره نوآوری‌های بنیادی محسوب شود. در ایران، ظهور تاکسی یاب آنلاین اسنپ مثالی برای نوآوری بنیادی است؛ این مدل کسب‌وکار چنان تغییری در صنعت تاکسی‌رانی ایجاد کرد که بارها اعتراض سرویس‌های سنتی تاکسی‌رانی را رقم زد.

به‌اعتقاد گافین و میچل، اینکه نوآوری‌ها دقیقاً جزء کدام‌یک از انواع نوآوری‌های ذکرشده (نوآوری تدریجی، چشمگیر و بنیادی) هستند به بستر و زمینه آن بستگی دارد؛ برای مثال، یک نوآوری خاص در کشوری می‌تواند یک نوآوری تدریجی و در کشوری دیگر یک نوآوری بنیادی محسوب شود. این محققان در کتاب خود نشان داده‌اند اگرچه بسیاری از کسب‌وکارها آرزوی داشتن نوآوری بنیادی را دارند، در عمل، درصد بالایی از آن‌ها فقط به داشتن نوآوری‌های تدریجی اکتفا کرده‌اند. 

مزایای نوآوری برای سازمان‌ها

مدیریت نوآوری برای سازمان‌ها مزایای زیادی به همراه دارد. در ادامه به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره کرده‌ایم:

۱. افزایش رقابت‌پذیری: سازمان‌هایی که به نوآوری اهمیت می‌دهند قادرند محصولات و خدمات جدید و بهتری ارائه کنند. این موضوع می‌تواند به افزایش سهم بازار و برتری رقابتی آن‌ها بینجامد.

۲. بهبود بهره‌وری: نوآوری می‌تواند فرایندهای کاری را بهینه‌سازی کند، هزینه‌ها را کاهش دهد و کارایی سازمان را افزایش دهد. این امر به سازمان‌ها اجازه می‌دهد منابع خود را به‌شکل مؤثرتری استفاده کنند.

۳. جذب و حفظ مشتریان: ارائه محصولات و خدمات نوآورانه می‌تواند نیازهای متغیر مشتریان را برآورده کند و جلب رضایت و وفاداری آنان را رقم بزند.

۴. خلق ارزش جدید: نوآوری می‌تواند برای سازمان و مشتریان ارزش‌های جدیدی ایجاد کند. ارزش‌های جدید هم به افزایش درآمد و رشد سازمان کمک می‌کند.

۵. تقویت فرهنگ سازمانی: مدیریت نوآوری می‌تواند فرهنگ سازمانی را به‌سمت خلاقیت، همکاری و یادگیری مداوم هدایت کند. این فرهنگ مثبت می‌تواند باعث افزایش انگیزه کارکنان و بهره‌وری کلی سازمان شود.

۶. سازگاری با تغییرات محیطی: در دنیای متغیر و پویای کسب‌وکار نوآوری به سازمان‌ها کمک می‌کند تا سریع‌تر و بهتر با تغییرات محیطی سازگار شوند و از فرصت‌های جدید بهره‌برداری کنند.

۷. افزایش توان جذب استعدادها: سازمان‌هایی که به نوآوری اهمیت می‌دهند جذابیت بیشتری برای جذب نیروهای ماهر و خلاق دارند؛ زیرا افراد مستعد ترجیح می‌دهند در محیط‌هایی کار کنند که از نوآوری و خلاقیت آنان استقبال می‌شود.

معایب نوآوری برای سازمان‌ها

مدیریت نوآوری با وجود مزایای قابل‌توجهی که دارد می‌تواند چالش‌ها و معایبی نیز به همراه داشته باشد. برخی از این معایب از این قرار است:

۱. هزینه‌های بالا: توسعه و پیاده‌سازی نوآوری‌ها معمولاً به سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی در تحقیق‌وتوسعه، آموزش کارکنان، تجهیزات جدید و بازاریابی نیازمند است. این هزینه‌ها ممکن است برای برخی سازمان‌ها، به‌خصوص شرکت‌های کوچک و متوسط، سنگین باشد.

۲. ریسک بالا: نوآوری همواره با نبود قطعیت همراه است. ممکن است ایده‌ها یا محصولات جدید در بازار موفق نباشند یا به‌دلیل تغییرات پیش‌بینی‌نشده در بازار یا فناوری‌ها شکست بخورند. این ریسک‌ها می‌توانند هزینه‌های سنگینی برای سازمان‌ها ایجاد کنند.

۳. مقاومت دربرابر تغییر: پیاده‌سازی نوآوری‌ها ممکن است با مقاومت کارکنان، مدیران یا حتی مشتریان روبه‌رو شود. این مقاومت می‌تواند به‌دلیل ترس از تغییر، نداشتن اعتماد به نوآوری‌های جدید یا تمایل‌نداشتن به یادگیری و تطبیق با روش‌های جدید رخ دهد.

۴. نیاز به زمان و منابع: فرایند نوآوری زمان‌بر است و ممکن است نتایج فوری به همراه نداشته باشد؛ علاوه‌براین، سازمان‌ها باید منابع قابل‌توجهی را به نوآوری اختصاص دهند که می‌تواند تمرکز بر روی فعالیت‌های جاری را کاهش دهد.

۵. پیچیدگی مدیریتی: مدیریت نوآوری به برنامه‌ریزی دقیق، هماهنگی میان واحدهای مختلف و مدیریت مؤثر پروژه‌ها نیازمند است. این امر می‌تواند به افزایش پیچیدگی مدیریتی و نیاز به ساختارهای سازمانی جدید بینجامد.

۶. پتانسیل برای ایجاد سردرگمی استراتژیک: اگر نوآوری به‌درستی هدایت نشود، می‌تواند انحراف از هدف‌های اصلی سازمان و تمرکز بیش‌ازحد روی پروژه‌های جدید را رقم بزند. این امر ممکن است به کاهش کارایی و سردرگمی در مسیر استراتژیک سازمان بینجامد.

۷. وابستگی به عوامل خارجی: موفقیت نوآوری‌ها اغلب به عوامل خارجی مانند شرایط بازار، فناوری‌های جدید یا تغییرات قانونی بستگی دارد که کنترل آن‌ها در دست سازمان نیست.

عناصر کلیدی مدیریت نوآوری چیست؟

چهار رکن کلیدی برای مدیریت نوآوری وجود دارد: شایستگی، ساختار، فرهنگ و استراتژی. از آنجا که هر ایده جدیدی را می‌توان به‌عنوان نوآوری در نظر گرفت، در‌نظر‌گرفتن این عناصر برای سازماندهی نوآوری در سازمان کارآمد خواهد بود. بیایید به‌صورت دقیق‌تر به هر مؤلفه نگاه کنیم:

شایستگی

از نظر مدیریت نوآوری تشخیص شایستگی‌های کارکنان در مقایسه با ارزش‌های سازمان به‌طور‌کلی مفید است. برای ایجاد شایستگی سازمانی در راستای مدیریت نوآوری باید به‌دنبال این توانایی‌ها باشید:

توجه به این موارد به شما کمک می‌کند تا فردی در سازمان خود داشته باشید که در زمینه مدیریت نوآوری تجربه داشته باشد؛ بااین‌حال با ذهنیت صحیح و تمرکز بر بهبود شایستگی شرکت خود در این زمینه، می‌توانید آن فرد یا افراد را به یک نقطه قوت اصلی تبدیل کنید.

ساختار

در‌حالی‌که شایستگی عمدتاً به توانایی مربوط می‌شود، ساختار به سیستم‌ها و فرایندهای تجاری موجود در سازمان اشاره می‌کند. کنترل نوآوری ضروری است و ساختار آن چیزی است که این کنترل و مدیریت را ممکن می‌کند؛برای مثال، اگر مدیریت با ایده‌های کارکنان به‌گونه‌ای برخورد کند که گویی کارمندان در نظر گرفته نمی‌شوند، درنهایت همه به مدیران بدبین خواهند شد. چنین نگرشی به‌این معنی است که بسیاری از ایده‌ها ممکن است هرگز شنیده نشوند یا بدون رسیدگی منصفانه رد شوند.

هر چه موانع بین یک ایده نوآورانه و مشتریان اصلی شما کمتر باشد، ساختار شما بهتر است.

فرهنگ

فرهنگی که به کارکنان اطمینان دهد ایده‌های آنان براساس شایسته‌سالاری ارزیابی می‌شود نوآوری بیشتری را تقویت می‌کند.

به‌جای تنگناها و سلسله‌مراتب‌هایی که تعیین می‌کنند کدام ایده‌ها را بپذیرند، هر کسی می‌تواند ایده‌اش را در‌صورتی‌که پیشنهادش با اهداف تجاری سازمان همسو باشد پیش ببرد؛ پس شایستگی اولین اصل فرهنگ نوآوری در سازمان است.

دومین مورد یادگیری مداوم است؛ کارکنان را تشویق کنید تا یادگیری خود را جدی بگیرند. تیم‌هایی که همیشه در حال یادگیری هستند، یک ذهن پویا دارند و می‌توانند فرصت‌هایی را برای نوآوری راحت‌تر شناسایی کنند.

سومین اصلْ سرعت است؛ در دنیای امروزی اغلب شرکتی که یک ایده را برای اولین بار به بازار می‌آورد که برنده می‌شود؛ زیرا می‌تواند قبل از داغ‌شدن رقابت، سهم بازار را به دست آورد. چهارمین مورد هم پذیرش شکست به‌عنوان بخشی از فرایند است.

استراتژی

استراتژی شما برنامه‌ریزی بلندمدتی است که برای سازمان خود برای رسیدن به اهداف مالی و دیگر اهداف خود در نظر گرفته‌اید.

با استراتژی درست می‌توانید ایده‌های جدید را با اطمینان راه‌اندازی کنید و از بین چندین گزینه، مسیر درست را انتخاب کنید.

بدون یک استراتژی روشن، شما در معرض خطر سقوط در چرخه‌های تکراری و مفاهیم یا کمپین‌هایی هستید که در دراز‌مدت به شرکت شما خدمتی نمی‌کنند.

مدیریت نوآوری چگونه در سازمان اجرایی می‌شود؟

اجرای مدیریت نوآوری در سازمان به یک رویکرد سیستماتیک و مرحله‌ای نیاز دارد. این فرایند شامل چندین گام کلیدی می‌شود که در ادامه به آن‌ها اشاره کرده‌ایم:

تعریف استراتژی نوآوری

در تعریف استراتژی نوآوری شما باید این موارد را در نظر بگیرید:

ایجاد فرهنگ نوآوری

برای ایجاد فرهنگ نوآوری در سازمان‌تان این نکته‌ها را در نظر بگیرید:

ایجاد فرایندهای ساختاریافته برای مدیریت نوآوری

هنگام طراحی فرایندهای ساختاریافته برای رسیدن به مدیریت نوآوری درنظرگرفتن این نکته‌ها ضروری است:

توانمندسازی کارکنان

برای توانمندکردن کارکنان سازمان این موارد را در نظر بگیرید:

استفاده از فناوری و ابزارهای نوآوری

در مسیر رسیدن مدیریت فناوری درنظرگرفتن این اصل ضروری است. برای رسیدن به آن این نکته‌ها را باید در نظر گرفت:

ارزیابی و بهبود مداوم

ایجاد ساختار سازمانی مناسب

بخش مهمی از ایجاد مدیریت نوآوری در هر سازمانی به ایجاد ساختار در آن سازمان بازمی‌گردد. برای رسیدن به این بخش مهم باید این نکته‌ها را در نظر گرفت:

تجاری‌سازی و اجرای ایده‌ها

پیاده‌سازی موفق مدیریت نوآوری نیازمند تعهد و مشارکت تمامی سطوح سازمان است، از رهبری تا کارکنان عملیاتی، و همچنین نیازمند انعطاف‌پذیری و آمادگی برای تغییرات است.

برای ایجاد نوآوری به چه ابزارهایی نیاز داریم؟

برای ایجاد و مدیریت نوآوری در سازمان‌ها، ابزارهای مختلفی موردنیاز است که می‌توانند به تسهیل فرایندهای نوآوری، بهبود خلاقیت و اجرای ایده‌ها کمک کنند. این ابزارها به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شوند:

ابزارهای مدیریت ایده

ابزارهای تحلیل داده و تحقیق بازار

ابزارهای تفکر طراحی و توسعه محصول

ابزارهای مدیریت پروژه و پیاده‌سازی نوآوری

ابزارهای ایده‌پردازی و خلاقیت

ابزارهای شبکه‌سازی و همکاری خارجی

ابزارهای یادگیری و توسعه مهارت‌ها

ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)

این ابزارها به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا فرایند نوآوری را بهتر مدیریت کنند، ایده‌های خلاقانه را توسعه دهند و محصولات و خدمات جدید را با موفقیت به بازار عرضه کنند. انتخاب و استفاده مناسب از این ابزارها می‌تواند تأثیر چشمگیری بر موفقیت نوآوری در سازمان بگذارد.

خروج از نسخه موبایل