مهارت حل مسئله چیست و چرا مدیران به این مهارت نیاز دارند؟ چالش و مسئله در محیط کار انکارناپذیر است و نمیتوان کاری را پیدا کرد که در آن چالش وجود نداشته باشد. در هر محیطی ممکن است روزانه با مسئلههای مختلفی روبهرو شوید که این امر طبیعی است. چیزی که در محیط کار اهمیت دارد نوع برخورد با مسئلهها و توانایی مدیرت و حل مسئله است. برای برطرفکردن مسئلهها باید مهارت حل مسئله خود را ارتقا ببخشید و در این زمینه روی خودتان کار کنید. مهارت حل مسئله برای مدیران اهمیت بیشتری هم پیدا میکند. مدیران با مسئلههای مهمتر، بزرگتر و تأثیرگذارتری روبهرو هستند؛ بنابراین مطالعه این مطلب را به همه، مخصوصاً کسانی که قصد دارند در رشته مدیریت فعالیت کنند، شدیداً توصیه میکنیم.
مهارت حل مسئله در محیط کار
احتمالاً در رزومهی کارجویان یا آگهیهای شغلی با مهارت حل مسئله روبهرو شدهاید. وقتی درمورد مهارت حل مسئله در محیط کار صحبت میشود، منظور توانایی مدیریتکردن موقعیتهای چالشی و بحرانهاست. محیط کار با چالش همراه است و شما بهعنوان بخشی از سازمان باید بتوانید مسائل مختلف را مدیریت کنید، برای مسئلهها راهحل پیدا کنید و شرایط را تحتکنترل خود بگیرید تا شرایط به حالت عادی بازگردد؛ البته حل مسئله فقط در محیط کار مهم و ضروری نیست؛ در طول زندگی شخصی هم بارها با چالشها و مسئلههای مختلف روبهرو خواهیم بود؛ بنابراین همهی افراد تا حدی این مهارت را دارند، اما برای اینکه به یک مدیر خوب تبدیل شویم باید بتوانیم مهارت حل مسئلهی خود را تقویت کنیم.
مهارت حل مسئله یک مهارت مستقل است؟
مهارت حل مسئله در کنار مهارتهای تخصصی میتواند مفید باشد. درواقع یکی از بخشهای حل مسئله داشتن توانایی تخصصی در آن زمینه خاص است؛ مثلاً فردی را تصور کنید که در یک شرایط فوری قرار میگیرد و مجبور است یک گزارش کامل از فروش یک سال گذشته و وضعیت رقبا تهیه و به مدیر خود ارائه کند. مدیریت این چالش در کنار دانش بالا در تهیهی گزارش و توانایی تحلیل بازار معنی پیدا میکند؛ بنابراین میتوان تواناییهای تخصصی را جزوی از مهارت حل مسئله دانست و حل مسئله را بهعنوان یک مهارت مستقل و جامع تعریف کرد.
مرحلههای حل مسئله
قبل از آنکه بخواهیم مهارتهای حل مسئله را بدانیم، بهتر است ابتدا بررسی کنیم که هر مسئله طی چه مرحلههایی حل میشود. شناخت مرحلههای حل مسئله کمک میکند تا درک بهتری از مهارتهای حل مسئله داشته باشیم.
مرحلهی اول: شناسایی مشکل
برای پیداکردن یک راهحل ابتدا باید بدانیم چه مشکلی وجود دارد، چه ابعادی دارد، چه کسانی در آن نقش دارند. آیا مشکل بزرگ است یا اهمیت کمی دارد؟ ارزش حلکردن دارد یا نه؟ تمامی این موارد میتواند در مرحلهی اول بررسی شود.
مرحلهی دوم: تعریف هدف
قرار است از شرایط موجود به چه شرایطی برسیم؟ مثلاً اگر متوجه شدیم پروسهی خرید مشتریان ما دچار مشکل است و باید آن را بهبود ببخشیم، این بهبود چطور قرار است بررسی شود؟ هدف نهایی برای رسیدن چیست که در این صورت بتوانیم ادعا کنیم مشکل برطرف شده است.
مرحلهی سوم: ارائهی راهحلهای بالقوه
راهحلهای پیشنهادی خود را فهرست کنید. برای ارائهی راهحل میتوان از جلسههای مختلف استفاده کرد، مانند طوفان فکری. راهحلها باید ارزیابی و بررسی شوند. در این مرحله باید راهحلهای موجود را براساس معیارهای مختلف، مانند میزان اثربخشی، هزینه و عوامل دیگر، اولویتبندی کنید.
مرحلهی چهارم: انتخاب یک راهحل و اجرا
در این مرحله با تخصیص منابع راهحل بهینه را انتخاب و اجرا کنید. در این مرحله یک برنامهی عملیات دقیق و مشخص داشته باشید و نقش واحدها و افراد مختلف را بهطور دقیق مشخص کنید.
مرحلهی پنجم: ارزیابی نتائج
بعد از اجرا باید نتیجهها دوباره بررسی شوند تا ببینیم چقدر به هدفهای مشخصشده نزدیک شدهایم. در این مرحله ممکن است تصمیم بگیریم تغییری در راهحلهای ایجاد کنیم و دوباره به مرحلهی سوم یا چهارم بازگردیم.
مهارتهای حل مسئله کداماند؟
حل مسئله یک مهارت نرم است که میتوان بهصورت مستقل آن را تعریف کرد، اما داشتن مهارتهای مختلف که همگی بهصورت جداگانه قابلبررسی هستند میتواند مهارت حل مسئله را ارتقا دهد. داشتن این مهارت کمک میکند مسئله را بهتر شناسایی کند و برای ارائه راهحل و اجرای آن تواناتر باشید. بخشی از مهارتهای حل مسئله عبارتاند از:
گوشدادن فعال (Active listening)
گوشدادن فعال کمک میکند ارتباط بهتری برقرار کنید، مشکلات را بهتر درک کنید و فرایند حل مشکل بهتر انجام شود. درواقع گوشدادن فعال بهمعنی تمرکز کامل روی پیام گوینده و درک درست اطلاعات است. اگر فعالانه گوش نکنید، فقط حرف گوینده را میشنوید و اطلاعات زیادی از آن درک یا استخراج نمیکنید. گوشدادن فعال در مرحلههای شناسایی مشکل و ارائهی راهکار کمک زیادی میکند.
تحلیل و بررسی (Analysis)
مهارتهای تحلیلی تواناییهایی هستند که کمک میکند یک مسئله یا شرایط را بهتر درک، تفسیر و بررسی کنید تا راهحل درستتری ارائه کنید. کسانی که مهارتهای تحلیلی خوبی دارند بهسرعت شرایط را درک میکنند و راهکارهای مناسبی ارائه میکنند. این مهارتها در تمامی مرحلههای حل مسئله میتواند مفید باشد.
پژوهش (Research)
مهارت تحقیق را میتوان توانایی یافتن جواب برای یک سؤال یا مسئله دانست. برای حل یک مسئله باید اطلاعات موردنیاز جمعآوری، بررسی و تجزیهوتحلیل شود که این موارد مستقیماً نشاندهندهی توانایی پژوهش شما در حل مسئله است.
خلاقیت (Creativity)
به توانایی نگاهکردن از زاویهی جدید و تفکر از شیوهای متفاوت خلاقیت گفته میشود. فرد خلاق میتواند از زاویهای متفاوت به مشکلات نگاه کند و راهحلهای خلاقانه ارائه کند. بسیاری از مشکلاتی که مدتها حلنشده باقیماندهاند، با روشهای خلاقانه حل میشود.
ارتباط (Communication)
برقراری ارتباط بهروش درست یکی از لازمههای حل مسئله است. مشکلات وقتی درست درک و حل میشوند که اعضای سازمان بتوانند بهطور درست با هم ارتباط برقرار کنند. اگر قصد بهبود مهارت حل مسئله را دارید، حتماً روی مهارتهای ارتباطی خود کار کنید.
تصمیمگیری (Decision-making)
مهارتهای تصمیمگیری کمک میکنند که از میان گزینههای موجود بتوانید بهترین راهحل را انتخاب کنید. مهارتهای تصمیمگیری از اصلیترین مهارتهای مدیران به شمار میرود؛ زیرا مدیران باید تصمیمهای زیاد و حساسی بگیرند.
تیمسازی (Team-building)
حل خیلی از مشکلات و چالشها بهتنهایی امکانپذیر نیست. کارهای سازمان بهصورت تیمی انجام میشوند و باید مهارت تیمسازی خود را افزایش دهید تا حضور مؤثرتری در گروههای کاری داشته باشید و بتوانید اعضای تیم خود را بهتر انتخاب کنید. در این مطلب بیشتر درمورد کار تیمی بخوانید:
جمعبندی مهارت حل مسئله
مدیران و کارمندان هر سازمانی روزانه با چالشها و مسئلههای زیادی روبهرو هستند که باید در جهت رفع آن اقدام کنند. گاهی این مسئلهها ساده و تکراری و گاهی بزرگ و چالشی هستند. مهارت حل مسئله کمک میکند که مسئلهها را بهتر شناسایی کنید، راهحلها را برای آن ارائه و جهت رفع مسئله اقدام کنید. داشتن مهارتهای فنی در حوزهی مدنظر میتواند نقش مهمی در توانایی حل مسئله داشته باشد که نباید آن را نادیده گرفت. برای تبدیلشدن به یک مدیر خوب باید مهارتهای نرم زیادی داشته باشید که توانایی حل مسئله یکی از مهمترین آنهاست.