در دنیای کسبوکارهای امروزی ارزیابی عملکرد و تعیین هدفها امری حیاتی است. دو رویکرد محبوب برای این منظور KPI و OKR است که بهترتیب شاخصهای کلیدی عملکرد و اهداف و نتایج کلیدی محسوب میشوند. هر دو ابزار برای اندازهگیری پیشرفت و تضمین تحقق اهداف سازمانی استفاده میشوند، اما تفاوت KPI و OKR چیست؟ در این مطلب بهصورت جامع بررسی کردهایم که KPI و OKR چیست و از کاربردهای آنها، تفاوتهایشان و مثالهایی از استفاده آنها در سازمانها خواهیم گفت.
- 1. KPI یا شاخصهای کلیدی عملکرد چیست؟
- 2. ویژگیهای کلیدی KPI
- 3. انواع KPI
- 4. فرایند تعیین KPI
- 5. کاربردهای KPI
- 6. مثالهایی از KPI
- 7. OKR یا اهداف و نتایج کلیدی چیست؟
- 8. ویژگیهای کلیدی OKR
- 9. کاربردهای OKR
- 10. فرایند تعیین OKR
- 11. مثالهایی از OKR
- 12. تفاوت KPI و OKR چیست؟
- 13. نمونههای کاربردی
- 14. نتیجهگیری
- 15. سوالات متداول
KPI یا شاخصهای کلیدی عملکرد چیست؟
KPI مخفف Key Performance Indicators است. منظور از این عبارت شاخصهای کلیدی عملکرد معیارهایی قابلاندازهگیری هستند که نشاندهنده عملکرد یک سازمان در رسیدن به هدفهای مشخصی است. KPIها به سازمانها کمک میکنند تا عملکرد خود را بررسی و روند بهبود یا نقصان را شناسایی کنند.
این اعداد قابل اندازهگیری (مثلاً درآمد سهماهه هدفمند یا مشتریان جدید هدفمند در ماه) نشان می دهند که کسبوکار شما چقدر مؤثر بهسمت اهداف خود حرکت می کند. KPIها به شرکتها، دپارتمانها، تیمها و افراد کمک میکنند تا اهداف روشنی را تعیین و پیشرفت آنها را در این ارزش ها نظارت کنند.
در اکثر شرکت ها، شاخص های کلیدی عملکرد منعکسکننده اهداف درآمد و رشد ماهبهماه معیارهای مختلف کسبوکار هستند. شما میتوانید تمامی فعالیتهای معمولی کسبوکار خود را با KPIها ردیابی کنید.
ویژگیهای کلیدی KPI
- قابل اندازهگیری بودن: KPIها باید بهصورت کمّی و عددی قابلاندازهگیری باشند تا بتوان نتایج عملکرد را بهدقت ارزیابی کرد.
- مرتبط بودن با اهداف سازمانی: KPIها باید مستقیماً با اهداف استراتژیک و کلان سازمان مرتبط باشند تا اطمینان حاصل شود که ارزیابیها و بهبودها در جهت درست انجام میشوند.
- قابلیت پیگیری: KPIها باید بهصورت دورهای پیگیری و بازبینی شوند تا بتوان روند پیشرفت یا کاهش عملکرد را مشاهده کرد.
- قابلیت اقدام: اطلاعات بهدستآمده از KPIها باید کاربردی باشند تا سازمان بتواند براساس آنها تصمیمات مؤثر بگیرد و اقدامات لازم را انجام دهد.
انواع KPI
KPIها، بسته به نوع سازمان و اهداف آن، میتوانند متفاوت باشند، اما بهطور کلی میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
- KPIهای کمّی (Quantitative KPIs): این شاخصها بهصورت عددی و قابل اندازهگیری هستند، مثلاً تعداد فروش، میزان درآمد، تعداد مشتریان جدید.
- KPIهای کیفی (Qualitative KPIs): این شاخصها به کیفیت عملکرد و نتایج اشاره میکنند و ممکن است بهصورت غیرعددی ارزیابی شوند، مثلاً رضایت مشتریان، کیفیت خدمات، نظرات کارکنان.
فرایند تعیین KPI
- تعیین اهداف سازمانی: ابتدا اهداف کلان و استراتژیک سازمان باید مشخص شوند.
- انتخاب شاخصهای مرتبط: شاخصهایی که بهبهترین شکل میتوانند عملکرد در رسیدن به این اهداف را اندازهگیری کنند، انتخاب میشوند.
- تعیین معیارهای اندازهگیری: معیارهای کمی و کیفی برای هر KPI تعیین میشوند.
- جمعآوری و تحلیل دادهها: دادههای مربوط به هر KPI جمعآوری و تحلیل میشوند تا عملکرد واقعی ارزیابی شود.
- بازبینی و اصلاح: براساس نتایج حاصل از تحلیل دادهها، اقدامات اصلاحی انجام و در صورت نیاز، شاخصها و اهداف بازبینی میشوند.
کاربردهای KPI
- ارزیابی عملکرد کارکنان: KPIها به سازمانها امکان میدهند تا عملکرد کارکنان را درمقابل اهداف تعیینشده اندازهگیری کنند.
- پایش سلامت کسبوکار: با استفاده از KPIها، سازمانها میتوانند سلامت کلی کسبوکار خود را ارزیابی کنند، مانند درآمد، سود و بهرهوری.
- شناسایی مشکلات و فرصتها: KPIها به شناسایی نواحی که نیاز به بهبود دارند و نیز فرصتهای جدید برای رشد کمک میکنند.
- تصمیمگیری مبتنی بر داده: سازمانها با استفاده از KPIها میتوانند تصمیمگیریهای خود را بر اساس دادههای واقعی و معتبر انجام دهند.
مثالهایی از KPI
برای نمونه، برخی از کاربردهای KPI از این قرار است:
- فروش ماهیانه: اندازهگیری درآمد حاصل از فروش در هر ماه.
- نرخ رضایت مشتری: ارزیابی میزان رضایت مشتریان از خدمات یا محصولات.
- نرخ بهرهوری کارکنان: محاسبه میزان خروجی نسبت به ورودی.
- نرخ تبدیل: نسبت بازدیدکنندگان وبسایت که به مشتریان تبدیل میشوند.
OKR یا اهداف و نتایج کلیدی چیست؟
OKR یا اهداف و نتایج کلیدی روشی است که برای تعیین اهداف بلندپروازانه و اندازهگیری میزان پیشرفت در رسیدن به این اهداف استفاده میشود. این روش شامل دو بخش است: هدف (Objective) که چیزی است که میخواهیم به دست آوریم، و نتایج کلیدی (Key Results) که معیارهای قابل اندازهگیری برای پیگیری پیشرفت بهسوی هدف هستند.
در بیشتر موارد، OKRها حوزههای بهبود (یعنی اهداف شما) را منعکس میکنند که میتواند در دستیابی به اهداف KPI کمک کند. این منطقه بهبود با نتایج کلیدی اندازهگیری می شود که به ردیابی تاثیر تغییراتی که تیم یا شرکت شما تصمیم گرفته است کمک می کند. شما می توانید هر زمینهای از کسبوکارتان را با OKRها بهبود بخشید.
ویژگیهای کلیدی OKR
- شفافیت: OKRها بهطور شفاف و مشخص تعیین میشوند و برای همه اعضای سازمان قابل دسترسی هستند.
- قابلاندازهگیریبودن: نتایج کلیدی باید بهصورت عددی و قابلاندازهگیری باشند تا پیشرفت بهوضوح قابل ارزیابی باشد.
- انعطافپذیری: OKRها باید بهصورت دورهای بازبینی و در صورت نیاز اصلاح شوند تا با تغییرات محیط و شرایط سازمانی همخوانی داشته باشند.
- تمرکز بر نتایج: هدف اصلی OKRها دستیابی به نتایج مشخص و قابل اندازهگیری است که به بهبود عملکرد و تحقق اهداف استراتژیک کمک میکند.
کاربردهای OKR
- تعیین جهت و تمرکز: OKRها به سازمانها کمک میکنند تا تمرکز خود را روی اهداف اصلی و مهم معطوف کنند.
- هماهنگی تیمها: با تعیین OKRهای مشترک، تیمهای مختلف میتوانند بهصورت هماهنگ و همگرا در جهت اهداف سازمانی حرکت کنند.
- ایجاد انگیزه: اهداف بلندپروازانه تعیینشده در OKRها میتوانند کارکنان را به چالش بکشند و انگیزه برای دستیابی به نتایج بهتر را افزایش دهند.
- پایش و ارزیابی پیشرفت: OKRها به سازمانها امکان میدهند تا بهصورت دورهای پیشرفت خود را ارزیابی و در صورت نیاز، اقدامات اصلاحی انجام دهند.
فرایند تعیین OKR
- تعیین اهداف: اهداف باید بلندپروازانه، الهامبخش و مرتبط با استراتژی کلی سازمان باشند.
- ۲. تعیین نتایج کلیدی: برای هر هدف، چندین نتیجه کلیدی مشخص میشود که باید قابل اندازهگیری و کمی باشند.
- پیادهسازی و اجرا: OKRها بهصورت دورهای (معمولاً سهماهه) اجرا میشوند و تیمها باید بهطور مستمر پیشرفت خود را پیگیری کنند.
- بازبینی و ارزیابی: در پایان دوره، OKRها بازبینی و ارزیابی میشوند تا مشخص شود که چه میزان از اهداف محقق شدهاند و چه اقداماتی برای بهبود نیاز است.
مثالهایی از OKR
اگر هدف ما افزایش رضایت مشتریان باشد، OKR به این صورت است:
- نتیجه کلیدی ۱: کاهش زمان پاسخگویی به مشتریان به کمتر از ۲۴ ساعت.
- نتیجه کلیدی ۲: افزایش امتیاز رضایت مشتریان به ۹۰ درصد.
- نتیجه کلیدی ۳: افزایش نرخ حفظ مشتریان به ۸۵ درصد.
اگر هدف ما بهبود بهرهوری کارکنان باشد، OKR بهاین صورت است:
- نتیجه کلیدی ۱: کاهش میزان تاخیر در پروژهها به کمتر از ۵ درصد.
- نتیجه کلیدی ۲: افزایش تعداد پروژههای تکمیل شده در زمان مقرر به ۹۵ درصد.
- نتیجه کلیدی ۳: بهبود نمرات ارزیابی عملکرد کارکنان به ۸۰ درصد.
تفاوت KPI و OKR چیست؟
تفاوتها | OKR | KPI |
نحوه تعیین اهداف | اهداف بلندپروازانهتر و چالشبرانگیزتری دارند | معمولاً بر اساس اهداف قابل پیشبینی و دستیافتنی تعیین میشوند |
تمرکز | بر دستیابی به اهداف استراتژیک و تغییرات عمده در سازمان متمرکز هستند | بیشتر بر پایش و اندازهگیری عملکرد جاری تمرکز دارند |
تناوب بازبینی | ممکن است در دورههای کوتاهتر، مانند سهماهه، بازبینی و ارزیابی شوند | معمولاً به صورت ماهیانه یا فصلی بازبینی میشوند |
ساختار و شفافیت | به دلیل ساختار ساده و شفافیت بالا، به راحتی در کل سازمان به اشتراک گذاشته میشوند | ممکن است به بخشها و تیمهای خاصی محدود شوند |
انگیزهبخشی | به دلیل تعیین اهداف بلندپروازانه و نتایج کلیدی چالشبرانگیز، بیشتر میتوانند انگیزه کارکنان را افزایش دهند | بیشتر به حفظ و بهبود عملکرد جاری کمک میکنند |
نمونههای کاربردی
برای درک بهتر تفاوت KPI و OKR و کاربردهای آنها، به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال ۱. شرکت فروش آنلاین
KPI این شرکت بهاین صورت تعریف میشود:
- تعداد سفارشهای تکمیلشده در ماه
- نرخ بازگشت محصولات
- میانگین ارزش سفارش
OKR این شرکت بهاین صورت تعریف میشود:
- هدف: افزایش فروش آنلاین در سهماهه اول
- نتیجه کلیدی ۱: افزایش ترافیک وبسایت به میزان ۵۰ درصد
- نتیجه کلیدی ۲: افزایش نرخ تبدیل بازدیدکنندگان به مشتریان به ۱۵ درصد
- نتیجه کلیدی ۳: کاهش نرخ ترک سبد خرید به ۲۰ درصد
مثال ۲. شرکت فناوری
KPI این شرکت بهاین صورت تعریف میشود:
- تعداد باگهای گزارش شده در هر نسخه
- نرخ استفاده از ویژگیهای جدید
- میانگین زمان پاسخگویی به درخواستهای پشتیبانی
OKR این شرکت بهاین صورت تعریف میشود:
- هدف: بهبود کیفیت نرمافزار در ششماهه اول
- نتیجه کلیدی ۱: کاهش تعداد باگهای گزارش شده به نصف
- نتیجه کلیدی ۲: افزایش رضایت کاربران به ۸۵ درصد
- نتیجه کلیدی ۳: افزایش میزان استفاده از ویژگیهای جدید به ۶۰ درصد
نتیجهگیری
با درنظرگرفتن تفاوت KPI و OKR میتوان گفت هر دو KPI و OKR ابزارهای قدرتمندی برای مدیریت و ارزیابی عملکرد سازمانها هستند. انتخاب میان این دو بستگی به نیازها، فرهنگ سازمانی، و نوع اهداف دارد.
KPIها برای پایش مستمر و بهبود عملکرد جاری مناسب هستند، درحالیکه OKRها برای ایجاد تغییرات عمده و دستیابی به اهداف استراتژیک بلندپروازانه طراحی شدهاند.
درک صحیح از تفاوت KPI و OKR و رویکرد و استفاده بهینه از هر یک میتواند به سازمانها کمک کند تا به اهداف خود برسند و در محیط کسبوکار پرچالش امروزی موفق باشند.
سوالات متداول
OKR و KPI چیست؟
OKR اهداف و نتایج کلیدی روشی است که برای تعیین اهداف بلندپروازانه و اندازهگیری میزان پیشرفت در رسیدن به این اهداف استفاده میشود. KPI شاخصهای کلیدی عملکرد معیارهایی قابلاندازهگیری هستند که نشاندهنده عملکرد یک سازمان در رسیدن به هدفهای مشخصی است.
برای شرکتها استفاده از KPI بهتر است یا OKR؟
بستگی به فعالیت و کاری دارد که بخواهید از این دو برای آن استفاده کنید. تفاوت این دو بالاتر توضیح داده شده است. میتوانید با مطالعه این دو، انتخاب کنید که کدام برای شما مناسبتر است.
آیا میتوان در شرکتهای کوچک نیز از OKR استفاده کرد؟
بله، محدودیتی برای اندازه شرکتها وجود ندارد. شرکتهای کوچک برای رسیدن به اهداف خود و رشد در صنعتی که درحال فعالیت هستند میتوانند از OKR استفاده کنند.
بسیار مفید بود، خصوصا بخش مثال ها برای مفهوم OKR
ممنون از توجه شما